نمی خواستم مثه اشکاش، یه روز از چشاش بی افتم
ندونستم زیـــــر پاهــاش ، سنـگی بی قیمـت و مفـتم
آرزوم بود با وجودم ، مثه روحم آشنا شه
واسه فریاد غرورم ، بــــال پرواز صدا شه
گم شدم تو شب چشماش ، بلکه عاشقم بدونه
واسه سر سپردگیهـــاش ، دیگـــه لایقــم بدونه
اما امروز یه غریبه ست ، که فقط به من می خنده
دل و دیــــوونه میـــدونه ، در رو دیــــوونه می بنده
چی شده اونهمه احساس ، اینو هــرگز نمیدونم
دیگه بسمه شکستن ، نمی خوام عاشق بمونم.
نظرات شما عزیزان:
lezat bordam
سلام وقتی دلم میگیره میام سایتت.همیشه برات دعامیکنم.
salam ghazal jan omidvaram hamisheh dar zendegii movaffag va sarboland bashid
آفرین با من باش و برام امید بده